متن «از کریمان»
از کریمان سنگ می خواهیم ما ، زر می رسد
در حرم از آنچه می خواهیم بهتر می رسد
لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر می رسد
اى که دستت می رسد کارى کنى ، کارى بکن
عمر دارد می رود ، دارد اجل سر می رسد
شب به شب در می زنم ، چون در زدن مال من است
دست سائل ها فقط تا حلقه ی در می رسد
گر به ما کم می رسد از خصلت کم بینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر می رسد
من فقط یک نوکرم ، کار خودم را می کنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می رسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضه یا به قنبر می رسد
فقر آمد می رود ایمان ، ولى پیش شما
می شود ایمان من فقرى که از در می رسد
رزق در بین الطلوعین است ، بین طوس و قم
رزق از دو سفره ی موسى بن جعفر می رسد
هم به زیر دین قم ، هم زیر دین مشهدم
گاه به دادم برادر ، گاه خواهر می رسد
فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم
فیض قبر مادرى از قبر دختر می رسد
نیستند این دو براى من ، فقط پیش منند
سر به سرور می رسد ، دل هم به دلبر می رسد
پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند
تا که آهو می رود پشتش کبوتر می رسد